وبلاگ شهید روحانی محمدقاسم رحیمی

خاطره اول_شهید در جامعه

جمعه, ۱ آبان ۱۳۹۴، ۰۳:۲۱ ب.ظ

حضوری سبز


در بحبوحة مبارزات پیش از پیروزی انقلاب،شهیدرحیمی یکی از فعالترین دانش آموزان انقلابی و مبارز بود. در پخش اعلامیه، برگزاری تظاهرات و … فعالیت میکرد و خلاصه، ما بچه های انقلابی شهر، چشممان بر لبان او دوخته شده بود. با حرکت او حرکت میکردیم و با فریادش فریاد میزدیم. پس از انقلاب نیز وضعیت به همین گونه بود. از خصوصیات برجستة وی در این دوران، صبر قابل ملاحظة او در برخورد با جوانان فریبخورده و گروههای التقاطی بود . با صبر و حوصلة بسیار حرفهای ایشان را گوش میداد و سپس با لحنی آرام و سخنانی منطقی ـ که حکایت از مطالعة دقیق و بینش والای او میکرد ـ سعی درمتقاعدکردن ایشان داشت وهمین مطالعات بود که کمکم او را به وادی حوزه و تحصیل علوم دینی کشاند . ایشان اعتقاد راسخی نسبت به اصل ولایت فقیه داشت. در حالی که در آن زمان شاید بسیاری از جوانان اصل ولایت فقیه را آن چنان که باید و شاید نمیشناختند، او با مطالعه و دقت در این رکن انقلاب به اهمیت آن پی برده و به آن پایبند بود.

«جاذبه و دافعه»
در سالهای اول بعد از انقلاب، در اوج فعالیتهای منافقین ، تعدادی از جوانان فریبخورده نیز که با منافقین همراه شدند، به زندان افتادند. یکی از این جوانان از اهالی شهر ما بود . پس از آزادی او ، جوانان دیگر او را در جمع خود نمیپذیرفتند و نمیخواستند با او رابطه داشته باشند و به قول معروف او را تحویل نمیگرفتند. ولی شهید رحیمی با اینکه در مسائل انقلاب از همه متعصّبتر بود. با آن جوان خیلی گرم میگرفت و خیلی زود با او رابطة دوستی برقرار کرد . آن جوان که خود نیز از برخورد قاسم تعجب کرده بود به وی گفته بود: « ولی من و شما اعتقاداتمان با هم فرق دارد.» و شهید در جواب گفت :«ما همگی بندة خدا هستیم و همین میتواند دوستی بین ما را پیوند دهد.» و با این کار او را نسبت به بچه های مذهبی و انقلابی خوشبین کرده بود. شهید جاذبه و دافعه را با هم داشت. 
شهید رحیمی با جوانها خیلی رفیق می شد و به آنها علاقه داشت و همیشه برای حل مشکلات و اخلاق و رفتار و شخصیت آنها فکر میکرد و چاره جویی می نمود. از تفرق و سر در گمی جوانان احساس ناراحتی و احساس گناه می کرد و هر وقت فرصت پیش می آمد به میان آنها می رفت و به درد دل و حرفهای آنها گوش فرا می داد. لذا وقتی که می خواست جبهه برود جوانان روستای ما همراه او عازم جبهه می شدند.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۰۱
خانواده شهید

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی